اخبار آرشیوی

میدان نبرد تو میان در و دیوار تنگ است برای تو جهان در و دیوار با قدرت یک ضربه که در باز نمی شد از پشت در افتاد به جان در و دیوار در باز شد و بسته شد آن قدر که آخر خون تو تپید از ضربان در و دیوار از شاخه طوبای شما میوه ای افتاد در هجمه طوفان خزان در و دیوار مسمار، تو را از نقس انداخت و گرنه قتل تو نبوده است توان در و دیوار مسمار اثرش مُهر علی دوستی توست بر روی تنت مانده نشان در و دیوار از حیرت و از سوختگی در چوبی وامانده از آن روز دهان در و دیوار وقتی که خودت چیزی از آن روز نگفتی باید که شنیدنش به زبان در و دیوار صد بار هم این روضه اگر خوانده شود، باز سخت است به والله بیان در و دیوار محمد رسولی