محمود کاشانی:

مصدق با کمک ‌حزب توده، ‌آیت الله کاشانی و مذهبی‌ها را از صحنه سیاسی بیرون راند

کدخبر: 917270

سید محمود کاشانی طی یادداشتی اختصاصی در "نسیم" با بررسی وضعیت حزب توده در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ به بازخوانی تعاملات این حزب با مرحوم مصدق و نقش آنها در صحنه سیاسی ایران پرداخت

به گزارش «نسیم» سال‌های سال از کودتای 28 مرداد سال 1332 می‌گذرد و مطالعات گوناگونی پیرامون این کودتا، دست‌های پشت پرده و اثرات و پیامدهای آن صورت گرفته‌است. در این میان برخی دکتر مصدق را قهرمان ملی معرفی کرده و عده‌ای با بیان شواهد و قراین به بیان وابستگی وی به قدرت‌های جهانی و غیرملی می‌پردازند. مقاله پیشرو بخش اول یادداشتی است از سید محمود کاشانی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و فرزند آیت الله کاشانی که به بررسی "پیشگیری از اعدام افسران توده‌ای در سالهای 1333 و 1334" پرداخته است. لازم به ذکر است خبرگزاری «نسیم» از نقد و نظر اساتید و کارشناسان پیرامون یادداشت های منتشر شده استقبال می کند.

پیشگیری ‌از ‌اِعدام افسران توده ای در ‌سال های ١٣٣٣ و 1334

١- پیشینة حزب توده احزاب دارای مرام اشتراکی به موجب قانون اقدام کنندگان ‌علیه امنیت و استقلال کشور در سال ١٣١٠ خورشیدی غیر قانونی اعلام و برپایه همین قانون در دوران رضا شاه بساط این گروهک‌های کمونیستی با صدور احکامی از دادگاه عالی جنایی برچیده شد. خطر این ایدئولوژی دروغین این بود که می‌توانست با عوامفریبی در گروه های گوناگون جامعه نفوذ کند و ایران را که یک کشور مستقل و با فرهنگ باستانی بود در نهایت به یکی از اقمار شوروی کمونیستی سابق درآوَرَد. پس از اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور ١٣٢٠، حزب توده در بخش های شمالی ایران که زیر کنترل ارتش شوروی بود فعالیت خود را زیر چتر حمایتی این دولت آغاز کرد و سپس در تهران دست به فعالیت زد. این حزب در سال‌های ١٣٢٣ و ١٣٢٤ در خدمت خواسته های دولت شوروی سابق برای امتیاز خواهی نفت شمال ایران بود و در همین‌ راستا در غائلة تجزیه طلبی آذربایجان مشارکت کرد. این حزب در پی توطئه تیراندازی به محمدرضا شاه ‌در دانشگاه تهران در مراسمی که روز ١٥ بهمن ١٣٢٧ به مناسبت پانزدهمین سالروز آغاز بنای دانشگاه تهران برگزار شده بود غیر قانونی و منحل اعلام شد و فعالیت‌های آن بسیار محدود گردید.

٢- بهره برداری ابزاری از حزب توده با پیروزی نهضت ملی ایران، سیاست انگلستان به دنبال تأثیرگزاری بر روند رویدادهای داخلی ایران بود. ‌هر چند حزب توده بر پایه مرام کمونیزم تشکیل شده بود و وابستگی به شوروی سابق داشت ولی به دلیل ‌ساده اندیشی رهبران این حزب و پیچیدگی برنامه ریزی سیاست های بیگانه، این حزب در خدمت هدف های ‌انگلستان قرار گرفت. برای نمونه هنگامی که آورل هریمن فرستادة ویژة رئیس جمهور امریکا در تیر ماه ١٣٣٠ برای حل و فصل موضوع نفت ایران و صدور آن به بازارهای جهانی به ایران آمد از آنجا که انگلستان از آمدن هریمن به ایران و باز شدن پای شرکت های امریکایی به قلمرو شرکت سابق نفت انگلیس خشنود نبود حزب توده به دستاویز یک حرکت ضد امپریالیستی شورش بزرگی را در تهران در اعتراض به ورود هریمن به ایران سازماندهی کرد که در پی آن عده‌ای کشته شدند و سرانجام نیروهای شهربانی توانستند این شورش را مهار کنند. به رغم اینکه نیروهای شهربانی به وظایف خود در برقرار کردن نظم و دفاع از امنیت عمل کردند ولی مصدق رئیس ‌شهربانی را به ناروا برکنار کرد که در هیأت وزیران مورد اعتراض قرار گرفت و وزیر کشور وقت در اعتراض به آن استعفا کرد. از آن هنگام وصف «توده ای نفتی» دربارة حزب توده بکار رفت که کنایه از بهره برداری ابزاری سیاست انگلستان از این حزب بود. ‌پس از پیروزی قیام ٣٠ تیر ١٣٣١، ائتلاف و همکاری مصدق و حزب توده آشکار شد و این حزب برای پیشبرد هدف‌های وی در گرفتن اختیارات یک ساله قانونگزاری از مجلس در دی ماه ١٣٣١ ‌که تجاوز به قانون اساسی و اصل تفکیک قوا بود، توطئه ٩ اسفند ١٣٣١ برای وادار کردن شاه به مسافرت به خارج از کشور به انگیزة بی ثبات کردن کشور دست به فعالیت های گسترده‌ای‌‌ زد و آشکارا به سود مصدق رو در روی مردم و مجلس قرار گرفت. سرانجام در برگزاری رفراندوم خلاف قانون اساسی مصدق در مرداد سال ١٣٣٢ ‌حزب توده مدافع اصلی منحل کردن مجلس و پشتوانه سیاسی برگزاری این رفراندوم بود‌. ‌ نورالدین کیانوری از سران حزب توده نیز که پس از انقلاب بازداشت شد به همکاری حزب توده با مصدق و مبارزه این حزب با آیت الله کاشانی اعتراف کرد. وی در بخشی از سخنان خود که از تلویزیون پخش شد چنین گفت: « ... تنها در سال ٣١ است که در نزدیکی های ٣٠ تیر که واقعاً شلاق جامعه ما را مجبور کرد موضع گیری خودمان را تغییر بدهیم و از سیاست دکتر مصدق دفاع و پشتیبانی بکنیم و در جریان ٣٠ تیر شرکت نماییم ولی همه این ها باز هم در همان چارچوب وابستگی و عدم شناخت واقعی جامعه ایران بود و ما مبارزه علیه آیت الله کاشانی را ادامه دادیم و در آن گروهی قرار گرفتیم که کوشش می کردند روحانیت را از مبارزه باز دارند و منزوی کنند و در نتیجه مردم را از مبارزه کنار بکشند و در نتیجه مبارزات را سرکوب کنند و بالاخره توطئه اواخر مرداد ماه و بعد هم توطئه ٢٨ مرداد آن را نشان داد».

٣- اعتراضات به فعالیت حزب توده ورود حزب غیر قانونی توده به صحنه سیاسی کشور و فعالیت های ضد میهنی و خلاف مصالح ملی این حزب در رویدادهای گوناگون به ویژه برگزاری رفراندوم نمایشی مصدق برای منحل کردن مجلس با اعتراضات عمومی نمایندگان پیشگام نهضت ملی در مجلس همراه بود. آیت‌الله کاشانی نیز در بخشی از اعلامیه تحریم رفراندوم که روز ١٠ مرداد ١٣٣٢ دو روز پیش از برگزاری آن منتشر کرد آن را خانه برانداز دانست و به این واقعیت تأکید کرد که این رفراندوم «با نقشه اجانب طرح ریزی شده» و به نقش حزب توده اشاره و از این حزب به نام «خائنین وطن فروش» یاد و در بخشی از آن تأکید کرد: « ... و البته هیچ مسلمان وطنخواهی شرکت نخواهد کرد. اگر چه ممکن است بعضی از اشخاص غافل و بی اطلاع از حقایق و مضّار آن و خائنین وطن فروش برای انجام مقاصد شوم دیگران در رفراندوم شرکت کنند...».

در شب هنگام همین روزی که اعلامیه تحریم رفراندوم از سوی آیت الله کاشانی منتشر شد، گروهک های هوادار دولت به اجتماع مسالمت آمیزی که در اعتراض به برگزاری رفراندوم خلاف قانون اساسی در خانه آیت الله کاشانی برگزار شده بود هجوم آوردند و یکی از حاضران در این خانه را به ضرب چاقو از پای درآوردند. حزب توده نیز با تکیه بر همین برخوردهای مصدق با معترضان به رفراندوم، تبلیغات گسترده ای علیه آیت الله کاشانی و رهبران مجلس به راه انداخت و نیروی بزرگ خود را برای منحل کردن مجلس بکارگرفت. برای نمونه روزنامه «شجاعت» یکی از نشریات حزب غیر قانونی و منحلّه توده روز ١١ مرداد ١٣٣٢ نوشت: « فردا روز تجلّی ارادة خلق برای در هم شکستن مجلس هفدهم، این آشیانة فساد و خیانت است».

همین روزنامه با اهانت به آیت الله کاشانی در همین روز نوشت: « آیت الله کاشانی و اقلیت درباری برای این که به میزان نفوذ خود در میان توده‌های مردم پی برند، خوب است فردا اول وقت سری به میدان توپخانه بزنند. این آقایان شرکت در رفراندوم را تحریم کرده اند و گفته اند رفراندوم ، دین و دنیای ملت را بر باد می دهد... فردا همه با این اراده از خانه های خود خارج می‌شوند که در رفراندوم شرکت کنند و با شرکت در رفراندوم حکم محکومیت دربار و همدستان آن را صادر نمایند. این حکم محکومیت شامل شخص آیت الله هم می شود. کاشانی از مدتی پیش در راهی قدم گذاشت که محصول آن جز این نمی توانست باشد. طرفداری از دربار، هم پیاله شدن با میراشرافی، بقایی و حمیدیه می تواند خشم و نفرت توده های ملت را بیانگیزد. هرکس به مبارزة ضد استعماری نارو بزند، با دربار بسازد نمی تواند سرنوشتی جز سرنوشت کاشانی داشته باشد...».

همین روزنامة حزب توده روز ٢٠ مرداد یک روز پس از برگزاری رفراندوم در شهرستان ها در این زمینه نوشت: «اگر چه هنوز نتیجة قطعی آراء مردم کشور از طرف دولت اعلام نگردیده است ولی می توان تردید نداشت که رفراندوم برای انحلال کانون ضد ملّی مجلس هفدهم با پیروزی کامل ملت به پایان رسیده و فرمان انحلال این مرکز تحریک و توطئه امپریالیستی و درباری از طرف ملت صورت قطعی یافته و لازم الاجرا گردیده است ...».

٤- نفوذ حزب توده در نیروهای مسلح اجازة فعالیت به این حزب غیرقانونی و منحلّه و ورود این حزب به صحنة سیاسی به‌آن فرصت داد تا شبکه های خود را در سراسر کشور گسترش دهد و گروه بزرگی از افسران ‌ ارتش را وارد شاخه‌های این حزب ‌کند و امنیت ملی کشور را با خطر بزرگی روبرو سازد‌. از آنجا که سران و فعّالان اصلی این حزب از ایدئولوژی ضد انسانی کمونیستی پیروی کورکورانه می‌کردند به ‌پیچیدگی سیاست بیگانه پی نبرده بودند و از این رو مورد بهره برداری ابزاری قرار گرفتند.‌

پس از آن که مصدق توانست‌آیت الله کاشانی، مجلس و نیروهای مذهبی را با کمک ‌حزب توده از صحنه سیاسی کشور ‌بیرون براند و تاریخ مصرف این حزب به پایان رسید، صبح روز ٢٧ مرداد ١٣٣٢ ‌دستور سرکوب این حزب را صادر کرد و این دستور بعدازظهر با شدت از سوی فرمانداری نظامی به اجرا در آمد تا راه برای انتقال قدرت به زاهدی هموار شود.

٥- کشف سازمان افسران حزب توده پس از برکنار شدن مصدق تا یک سال فعالیت های این حزب، پنهانی و زیرزمینی بود. ‌ سرانجام در روز 21 مرداد 1333 با دستگیری سروان اخراجی ارتش ابوالحسن عباسی و بازپرسی از وی، سازمان افسران حزب توده کشف گردید و اعضای آن گام به گام دستگیر و دسته دسته محاکمه شدند. در بازپرسی از افسران وابسته به حزب توده ‌دلایل بیشتری از همکاری حزب توده با مصدق ‌به دست آمد. از جمله در بازپرسی از ستوان یکم منوچهر مختاری گلپایگانی عضو هیأت دبیران سازمان افسران دربارة رویدادهای ٢٥ تا ٢٨ مرداد چنین آمده است: س - در وقایع ٢٥ تا ٢٨ مرداد ١٣٣٢ حزب منحلة توده و سازمان افسری چه نقشی را به عهده داشت و تاکتیک آن چه بود؟ ج - تاکتیک حزب توده در این روزها این بود که از حکومت مصدق پشتیبانی کند و علیه کودتاهای احتمالی که صحبت آن بود به طرفداری از دولت مبارزه نماید».

نظام الدین مدنی یکی دیگر از افسران توده ای در پاسخ به همین پرسش می نویسد: « در حوزه ]حزبی[ بحث می شد که ابتدا باید دکتر مصدق که بین مردم طرفدار دارد به ریاست جمهوری انتخاب شود و ما هم در حکومت شرکت داشته باشیم و کوشش نمائیم نفوذ زیادی در حکومت داشته باشیم و بیشتر مشاغل در دست ما باشد. پس از آن اگر دکتر مصدق روی موافق نشان داد که پیشرفت های بعدی ما حتمی است. در غیر این صورت چون نیروی ما از لحاظ اعضا و تعداد کارگران که دنبال حزب توده خواهند آمد برتری دارد ما می توانیم او را از ریاست جمهوری در انتخابات بعدی عزل و خود حزب‌، رأساً حکومت را اداره نماید... چنانچه دکتر مصدق با شرکت ما در حکومت خود در صورت انتخابات موافقت نکند ما می توانیم دبیر کل حزب خود را که دکتر رادمنش است به ریاست جمهوری انتخاب نماییم».

سرهنگ محمد علی مُبشّری از اعضای اصلی سازمان افسران حزب توده نیز در پاسخ بازپرس چنین گفته است: س - مگر مصدق دارای رویه و مرام حزب توده بود که می گویید حزب منحلّه توده با مصدق موافق بود؟ ج - مصدق دارای رویه و مرام حزب توده نبود ولی حزب توده نسبت به حکومت او موافق بود. به علت اینکه مصدق در زمان حکومت خود اعمالی انجام داد که حزب توده با بعضی از آن ها موافق بود. اعمال مصدق که حزب توده با آن موافق بود بستن مجلس سنا، انحلال مجلس دوره ١٧ از طریق رفراندوم، اقدام برای محدود کردن اختیارات مقام سلطنت، عدم تمکین از فرمان عزل، آزادی نسبی که حزب توده در زمان مصدق داشت‌».

این سخنانِ افسران وابستة به حزب توده نشان می دهد که رهبران این حزب به ریشه‌های توطئه ای که انگلستان برای براندازی نهضت ملی ایران چیده بود پی نبرده بودند ولی سران و افراد این حزب تا آخرین روزی که مصدق قدرت دولتی را در دست داشت مورد بهره برداری ‌برای برگزاری رفراندوم و منحل کردن مجلس قرار گرفتند. سران این حزب در این توهّم گرفتار بودند که مصدق در مقام تغییر رژیم مشروطه سلطنتی و برقرار کردن نظام جمهوری است و می خواهد خود رئیس جمهور شود. حزب توده نیز پس از اشغال ایران از سوی متفقین در شهریور ١٣٢٠ خورشیدی در راستای پیروی از سیاست های شوروی سابق به دنبال براندازی نظام مشروطه سلطنتی و برپا کردن یک جمهوری کمونیستی در ایران همسو با شوروی سابق بود. از این رو همکاری تنگاتنگی با مصدق در برگزاری رفراندوم انحلال مجلس داشت. غافل از اینکه برنامه‌ریزی مصدق، زمینه سازی برای واگذاری قدرت دولتی به زاهدی پس از اعلان انحلال مجلس بود‌. سُنّت مُستمر از آغاز مشروطیت در ایران این بود که در دوران فَترت یعنی در بازة زمانی سپری شدن دوره یک مجلس و یا تعطیل شدن آن به هر دلیل و پیش از تشکیل مجلس جدید، اختیار عزل و نصب نخست وزیر همیشه با شاه بوده است. از همین رو بی درنگ پس از اعلان نتایج رفراندوم انحلال مجلس از سوی دکتر صدیقی وزیر کشور مصدق روز ٢٢ مرداد، صبح روز ٢٣ مرداد شاه فرمان نخست وزیری زاهدی را صادر کرد. همزمانی این دو رویداد مهم در روزهای 22 و 23 مرداد 1332 دلالت روشن بر این دارد که برگزاری این رفراندوم، تنها با انگیزة فراهم کردن زمینة قانونی صدور فرمان نخست وزیری زاهدی از سوی شاه بوده است. این در حالی بود که آیت الله کاشانی و نمایندگان پیشگام نهضت ملی ایران در مجلس از آذر و دی ١٣٣١ در برابر اقدامات خلاف مصالح ملی مصدق ایستادگی را آغاز کرده بودند و در برابر رفراندوم نمایشی برای منحل کردن مجلس با تمام وجود و استقبال خطر ایستادگی کردند.

٦- ‌صدور احکام اعدام برای افسران حزب توده به هر حال با اقدامات خرابکارانه حزب توده در دهة ١٣٢٠ تا ١٣٣٢ و برنامه ریزی‌های خطرناکی که این حزب ‌در سال های ١٣٣٢ و ١٣٣٣ در عملیات پارتیزانی علیه ارتش ایران و اقدامات تخریبی و آتش زدن یک هواپیما در قلعه مرغی در پیش گرفته بود و کشف سازمان افسری این حزب در سال ١٣٣٣، محاکمه آنان در دادگاه های نظامی آغاز شد‌. قطعاً مسئولیت اصلی در فریب خوردن این افسران و بسیاری دیگر از افراد حزب توده برعهده مصدق بود که به این حزب غیر قانونی با آن پیشینة ضد میهنی، اجازه فعالیت داد و از آنان بهره برداری سیاسی و ابزاری کرد و سپس در حالی که سران اصلی این حزب ‌گریختند و به شوروی سابق یا اروپای شرقی رفتند افسران وابسته به این حزب دستگیر و مورد پیگرد قرار گرفتند. پس از دستگیری، این افسران ‌توده ای دسته دسته محاکمه شدند. در نخستین گام برای ١٠ تن از آنان در دادگاه ‌نظامی، حکم اعدام صادر شد که پس از تأیید در دادگاه تجدید نظر نظامی و ردّ درخواست فرجامخواهی آنان از سوی شاه، روز ٢٧ مهر ١٣٣٣ این احکام به اجرا درآمدند. روز ٨ آبان ١٣٣٣، ٦ تن دیگر از افسران حزب توده اعدام و روز ١٧ آبان ١٣٣٣ نیز به همین ترتیب حکم اعدام ٥ تن دیگر از این افسران به مورد اجرا گذارده شد. این محاکمات ادامه یافت و دیگر افسران وابسته به حزب توده در معرض صدور و اجرای احکام اعدام بودند. به نوشتة روزنامه کیهان، ٢٩ آبان ١٣٣٣: « دادگاه تجدید نظر شماره یک به ریاست تیمسار سرتیپ افشار پور امروز اولین جلسه خود را برای رسیدگی به پروندة افسران دسته ششم که ١٦ نفرند آغاز می‌کند. ٤ نفر از این افسران در دادگاه بَدوی به اعدام و ١٢ نفر دیگر به حبس های مختلف محکوم شده اند».

ادامه دارد....

ارسال نظر: