کارشناس تاریخ معاصر: مصدق در دایره فراماسونری جهانی بازی خورد

کدخبر: 917493

حجت‌الاسلام رمضان‌نرگسی، عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی(ره) با اشاره به کودتای ۲۸ مرداد اظهار داشت:  آیت‌الله کاشانی، مانع بزرگ بر سر راه انتقال نفت ایران از انگلیس به آمریکا بود

به گزارش «نسیم» 28 مرداد سال 1332، تقریبا سه سال پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران و همزمان با دولت مصدق کودتایی به حمایت آمریکا در ایران صورت گرفت که بعدها مورد تحقیق و پژوهش بسیاری از مورخان معاصر قرار گرفت و بنا به شواهدی پای آمریکا را در سیاست داخلی ایران باز کرد. برای بررسی بیشتر به سراغ حجت الاسلام رضا رمضان نرگسی، عضو هیأت علمی موسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی (ره) رفته و ابعاد مختلف آن را بررسی نمودیم. آنچه از نظر می‌گذرانید مشروح این گفتگو است.

نسیم: با توجه به اهمیت وقایع و کودتای 28 مرداد دیدگاه ها و نظرات پیرامون این اتفاق و نقش مرحوم مصدق در آن را برای مخاطبین ما بیان کنید. رمضان نرگسی: اولین نظر که مشهورترین نظر نیز هست، حکومت مصدق را یک حکومت ملی و موفق می‌داند و معتقد است با حکومت وی دموکراسی در ایران در حال پیاده و عملی شدن بود و آمریکایی‌ها از این مسئله ناراحت بودند. بنابراین آمریکا با انجام کودتا و سرنگونی دولت مصدق که حکومتی ملی بود و منافع آمریکا را تامین نمی‌کرد. خواست تا با روی کار آوردن استبداد منافع خودش را تامین کند. و معمولا مشهور است که مصدق را یک قهرمان ملی می دانند که برای کشورش فداکاری کرد و آمریکایی ها با عنصر کودتا وی را کنار زدند.

یک نظریه غیر مشهور نیز وجود دارد که اخیرا بیشتر مطرح شده و بعضی از شواهد تاریخی آن را تایید می کند و آن این است که در اثر اختلافات رئیس مجلس و رئیس دولت، یعنی آقای کاشانی و آقای مصدق اوضاع نا به سامان شده بود و بر اثر این نابه سامانی وضع کشور بحرانی شد، به طوری که رئیس امنیه دزدیده و سپس کشته شد و به لحاظ امنیتی وضعیت کشور بسیار بغرنج بود. در این وضعیت دولت مصدق در آستانه سقوط قرار می گیرد و برای اینکه این دولت به عنوان یک قهرمان کنار برود نه به عنوان یک دولتی که نتوانست از پس اوضاع کشور برآید خود دولت مصدق زمینه کودتا را فراهم می کند تا به عنوان دولتی که توسط یک دولت خارجی کنار زده شده، به شکل یک قهرمان ملی کنار برود.این نظریه بیشتر در نامه آیت‌الله کاشانی به مصدق که یک روز قبل از کودتا نوشته شده بود، منعکس است.

البته نگاه سومی که شخص بنده با مطالعاتی که پیرامون کودتای 28 مرداد داشتم به آن رسیده و شواهدی در تایید آن یافته‌ام، من جمله همین نامه آیت الله کاشانی و آن این است که آمریکا به ایران کمک کرد تا نفت را ملی کند هم در دادگاه لاهه هم پیش از آن. در حقیقت آمریکا تصور می کرد که جانشین انگلیس در ایران می‌شود. منتها وقتی نفت ملی شد و وارد مذاکرات شدند. آیت الله کاشانی به عنوان رئیس قوه مقننه در جلسات شرکت می‌کرد یا نماینده خود را به جلسات می‌فرستاد و مانع می‌شد که قراردادهای نفتی طبق خواسته آمریکا بسته شود. در نامه آیت الله کاشانی آمده که «من به هندرسن گفتم که شما کمک کردید ما نفت را ملی کرده و دست انگلیس را از نفت کوتاه کنیم تا همان بلایی را که انگلیس به سر ما ‌آورد به شکل آبرومندانه‌ای به سر ما بیاورید. اگر انگلیس از روی قلدری، چپاول و بدنامی نفت مار ا وی برد شما با یک قرارداد شکیل، به روز و قانونی نفت ما را با همان ثمن بخس از چنگ ما در آورید. همه اینها در حالی است که آیت الله کاشانی معتقد بود و تلاش می‌کرد تا نفت را به قیمت روز بفروشیم و از این قراردادهای ننگین به شدت متنفر بود.

رئیس هیأت مذاکره کننده به مصدق گفته بود که اگر یک بار دیگر آیت الله کاشانی در جلسات حضور داشته باشد من در مذاکرات نفت شرکت نخواهم کرد . و همین هم شد. یعنی مذاکرات نفت قطع شد. علت این کودتا در حقیقت این بود که آمریکا متوچه شد با مذاکره نمی‌تواند اهدافش را تأمین کند علی‌رغم اینکه مصدق همه قدرت های داخل کشور را در دست داشت. هم اجازه قانونگذاری از مجلس گرفته بود. هم وزیر جنگ بود هم رئیس دولت بود و هم فرمانده کل قوا، با این حال وجود آیت الله کاشانی مانع بزرگی بر سر راه انعقاد قراردادهای نفتی مورد درخواست آمریکا بود. آمریکا می خواست به ثمن بخس قراردادهای نفتی منعقد کند و آیت الله کاشانی به طور جدی با این مسئله برخورد می کرد و معتقد بود آمریکا باید نفت را به قیمت روز از ما خریداری نماید. و اساسا با قراردادهای طولانی مدت مخالف بود. بنابراین آمریکا وقتی در بحث انعقاد قرارداد شکست خورد به فکر این افتاد که مجدد استکبار را روی کار آورد.

شاه قبل از 28 مرداد با شاه بعد از 28 مرداد بسیار تفاوت می‌کرد. از سال 1320 تا 1332 به مدت 12 سال ایران دموکراسی نیم بند یا مشروطه نیم بند را تجربه کرده است؛ از سال 1332 رضا شاه بازگشت و دیکتاتوری قاهری که مشروطه را به طور کامل زیر پا گذاشت و مجلس را صوری کرد و قانون اساسی را زیر پا گذارد، حاکم شد. آمریکا دریافت با دموکراسی در ایران به اهداف خود نخواهد رسید؛ بنابراین تلاش کرد با بازگرداندن مجدد استبداد به شکل قبل از سال 1320 به اهداف خود دست یابد.

نظریه اخر نظریه ایست که نیاز به شواهد و بررسی بیشتری دارد و اما به این قرار است: با توجه به برخی شواهد اساسا سیستم فراماسونری بعد از جنگ جهانی دوم از انگلستان به آمریکا منتقل شد؛ یهودیان مرکزیت خود را از انگلستان به آمریکا منتقل کردند؛ بنابراین لازم بود آقای جهان، آمریکا باشد؛ چرا که فراماسونری می خواهد بر دنیا حکومت کند. البته همان طور که می دانید جریان فراماسونری امری مخفی است و به سختی می‌توان شواهدی در تایید این نظریه به دست آورد. البته اسماعیل راعی کتابی در خصوص فراماسونری انگلستان در ایران نوشته است؛ هدف این بود که فراماسونری که تحت نظر انگلستان در ایران شکل گرفته است از بین برود. بر این اساس برنامه برای انتقال نفت ایران از انگلیس به آمریکا ترتیب داده شد؛ مصدق در دایره فراماسونری جهانی بازی خورد؛ مانع بزرگ بر سر راه اجرای این برنامه آیت الله کاشانی بود که تمایل داشت نفت متعلق به ایران باشد؛ به این دلیل اقدام به کودتا صورت گرفت؛ کودتا کمک می کرد سردمداری آمریکا خدشه دار نشود.

نسیم: در نظریه اخیر مطرح کردید که مصدق در پازل فراماسونری جهانی بازی می کرد؛ آیا این رفتار آگاهانه بوده است؟ رمضان نرگسی: پاسخ به این سوال قدری مشکل است؛ از یک سو اسنادی مبنی بر فراماسون بودن مصدق وجود دارد و از سوی دیگر دکتر موسی حقانی در کتابی ادعا کردند که مصدق از فراماسونری خارج شده بود. با توجه به این که خروج از فراماسونری مستلزم مخارج سنگینی بوده است، اگر اسنادی مبنی بر خروج مصدق از فراماسونری وجود داشته باشد برای تطهیر وی جعل شده است. خود فراماسون ها هم معتقدند و می‌دانند که فراماسونری تشکیلات بدنامی است، بنابراین برای بدنام کردن یک فرد اسناد وابسته بودن آن فرد به تشکیلات فراماسونری را منتشر می‌کنند؛ اسدآبادی مدتی برای درک کردن اسرار فراماسونرها به این تشکیلات رفته بود، بعد از خروج وی از این تشکیلات اسناد حضور او پخش شد در حالی که حتی یک سند از فراماسونر بودن میرزا ملکم خان ارمنی که فردی صد در صد فراماسونر بوده، منتشر نشده است. این که گفته می‌شود مصدق از فراماسونری خارج شده است شاید اقدامی برای تطهیر وی و قهرمان باقی ماندن او باشد؛ بنابراین نمی‌توان به راحتی ادعا کرد که بازی در پازل فراماسونری توسط مصدق آگاهانه بوده است. دلایلی مبنی بر فعالیت آگاهانه مصدق در تشکیلات فراماسونری جهانی وجود دارد؛ قبل از مجلس پانزدهم بحث ملی شدن نفت در مجلس مطرح شد، نماینده یکی از شهرستان ها خواستار لغو قراردادی که با آمریکا بسته شد، بود؛ در این زمان دادن امتیاز به روس مطرح شد؛ قوام لایحه ای به مجلس ارائه داد که طبق آن دادن امتیاز نفت شمال به روس را مطرح می‌کرد. یکی از کسانی که با این لایحه مخالفت کرد مصدق بود، البته تمام مجلس تقریبا مخالف این لایحه بودند و این لایحه تصویب نشد؛ نماینده قوچان طی مخالفت مجلس با دادن امتیاز نفت به روس خواستار لغو امتیاز داده شده به انگلیس شد؛ مصدق یکی از مخالفین سرسخت نظریه نماینده قوچان بود چرا که اذعان داشت قرارداد بسته شده است و نمی توان آن را لغو کرد. قبل از ورود آیت الله کاشانی به ایران مصدق از مخالفین لغو قرارداد با انگلیس بود ؛ با توجه به این امر نتیجه گرفته می شود که هنوز مسئله انتقال قدرت به آمریکا جدی نبوده است؛ مصدق از مدافعین سرسخت کنار آمدن با آمریکا بود؛ اگر مخالفت های جدی آیت الله کاشانی نبود، شاید قراردادی هم چون قرارداد انگلیس با آمریکا نیز منعقد می شد. این که این اقدامات آگاهانه بوده است یا در الزامات سیاست کشور مجبور به انجام این اقدامات بوده است، نمی توان نظر قطعی داد.

نسیم: با کودتای 28 مرداد پای آمریکا به طور مستقیم در سیاست داخلی ایران باز شد؛ نظر شما در این باره چیست؟ رمضان نرگسی: همان طور که در نامه آیت‌الله کاشانی وجود دارد، آمریکا به ایران در ملی کردن صنعت نفت کمک کرد؛ این کمک در دادگاه لاهه و... بود ولیکن کمی بعدتر دریافت نمی‌تواند در امر نفت فعال باشد و مسئله دموکراسی، مردم و مجلس مانع بزرگی برای نیل به اهداف اوست. در زمان مشروطه و تشکیل حکومت مردمی با وجود اینکه مجلس چندان اسلامی نبوده است، مجلس را مانعی برای نیل به اهداف خود دیدند؛ چراکه حضور افرادی هم چون مدرس خطری بزرگ به حساب می آمد. لذا با کودتای رضاخانی بساط مشروطه را بستند چرا که وجود مجلس مانع بزرگی برای مداخلات کشورهای خارجی بود و مجلس چه اسلامی و چه غیر اسلامی منافع ملی را در رأس امور خود قرار می داد. مشروطه به دیکتاتوری ختم می شود چرا که انگلیس قصد دارد فعال باشد و نمی تواند، مشابه این رخداد در 28 مرداد تکرار شد؛ در صورت عدم وجود آیت الله کاشانی در راس مجلس نیز چنین اتفاقی رخ می داد؛ آیت الله کاشانی عالم ملی گرایی بود و دغدغه منافع ایران را داشت؛ به گونه ایی که می توان گفت به اندازه ای که آیت الله کاشانی دغدغه ملی داشت هیچ ملی گرایی ندارد. زمانی که لیست آیت الله کاشانی برای انتخابات مجلس منتشر شد، ایشان بسیاری از ملی گراها را در لیست خود آورده بودند، زمانی که لنکرانی به وی اعتراض کرد آیت الله کاشانی اذعان داشت من نمی خواهم پشت سر این افراد نماز بخوانم، می خواهم به کمک این افراد نفت را ملی کنم؛ ایشان از هر امکانی برای منافع ملی بهره می برد. این وضعیت موجب می شد آمریکا نتواند در ایران فعال باشد و نتواند هر گونه که می‌خواهد در ایران رفتار کند؛ به نظر من مصدق مدافع سرسخت آمریکا و در صدد هر چه بهتر کردن روابط با آمریکا است در نتیجه حکومت مردمی و مجلس مانع بزرگی در دست اندازی قدرت های بیگانه است؛ مصدق نه تنها به آمریکا بلکه به روسیه نیز میدان می دهد. مصدق دست حزب توده را باز گذارد؛ با این تفاسیر روسیه و آمریکا به این مسائل راضی نمی شوند؛ آمریکا از باز گذاشتن دایره اختیارات حزب توده در ایران نیز احساس خطر می کرد؛ این امر برای آمریکا مزید بر علت می شود تا نسبت به دولت مصدق احساس خطر کنند. کسانی که معتقدند مصدق در این امر از سوی فراماسونر ها بازی خورد و آگاهانه اقدام نکرده است این امر را عنوان می کنند؛ فلسفی در خاطرات خود می نویسد آیت الله بروجردی مرا نزد مصدق فرستاد که در مورد فعالیت حزب توده و بهائیت تذکر داده شود، مصدق در پاسخ این تذکر عصبانی شد و گفت چطور ایرانی مسلمان اجازه تبلیغ مذهب داشته باشد و ایرانی بهایی اجازه تبلیغ نداشته باشد؟ این تفکر مصدق که فضا را برای تمام ایرانی ها اعم از حزب توده، بهائی و... باز می گذاشت، برای او دردسر ساز شد؛ حزب توده رادیو و نشریه داشت و علنی علیه کاشانی و مراجع مطالبی را منتشر می کردند؛ این امر سبب شد مقبولیت مصدق در بین اکثریت از بین برود، چرا که اکثریت مردم ایران بهائی و حزب توده نبودند. آمریکا از این امر که مبادا حزب توده که عامل روسیه است در ایران قدرت بگیرد، احساس خطر کرد؛ از یک سو مجلس مانعی برای آمریکا بود و از سوی دیگر جریانات هواخواه روسیه که در ایران فعال شده بودند، آمریکا را به وحشت انداخت؛ بنابراین آمریکا به دنبال بازگرداندن استبداد به معنای تمام کلمه در ایران بود و این امر را به عنوان یک ضرورت تلقی می‌کرد.

ارسال نظر: