رنج‌نامه مهاجرین

کدخبر: 2376621

کارگر آموزش‌ندیده‌ای که مدرک هویتی درستی هم ندارد حتما با کمترین مزد برای شما کار خواهد کرد. در این رابطه هم شما سود زیادی می‌کنید و هم کارگر افغانستانی درآمدی حداقلی خواهد داشت. در حالی که اگر به درستی به قوانین مهاجرت عمل شود رقابت بهتری بین اتباع درس‌خوانده با ایرانیان متخصص وجود خواهد داشت.

نسیم‌آنلاین؛ محمد غفاری:

پرده اول: قدم زدن میان مرگ و زندگی برای فرار از جهنم

تصور کنید دارید روی یک طناب راه می‌روید که شما را از یک طرف دره به طرف دیگر آن می‌برد. حرکت کردن روی این طناب بسیار خطرناک است اما می‌گویند آن سوی دره شهری سرسبز و خوش آب و هوا وجود دارد. شما وقتی از روی یک طناب ناامن از جهنم به سمت بهشت می‌روید که فکر کنید آن سوی دره بهشت وجود دارد. بارها دیده شده‌است که برخی افراد از روی طناب سقوط می‌کنند. با کسانی که از وسط دره سقوط کرده‌اند کاری نداریم. مهاجرانی که از افغانستان به این سوی مرز آمده‌اند تا در شرایطی بهتر کار کنند و زندگی بهتری داشته باشند شاید شبیه این مثال ما باشند. هر کسی که قصد مهاجرت می‌کند قصد دارد گردنش را به دست تیغی دولبه بسپارد. گاهی این تجربه موفقیت‌آمیز و گاهی هم باعث مشکلات و معضلات شدیدتری می‌شود. پناهندگان افغانستانی طی پنج موج اصلی به ایران وارد شدند. موج اول؛ در سال ۱۳۵۸ و با حمله شوروی به افغانستان شروع شد. موج دوم؛ پس از خروج شوروی از افغانستان و وقوع درگیری های داخلی در افغانستان به وقوع پیوست. موج سوم؛ مهاجران افغانستانی همزمان با ظهور و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان. موج چهارم؛ پس از حمله آمریکا به افغانستان و موج پنجم مهاجرت نیز پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان در سال ۱۴۰۰ اتفاق افتاد. برخی از این مهاجران که با اجبار به ایران آمده‌اند، شرایط مناسبی در ایران پیدا کردند. افغان‌های زیادی بودند که حتی به کشورهای اروپایی رفته‌اند. برخی از این افراد اما از تحرک اجتماعی باز ماندند و در مواردی مجبور به بازگشت به کشورشان شدند.

رسیدن به مقصد، شروع مبارزه‌ای جدید:

الف) اوضاع آسان‌تر در قسمت غربی دره

سیاست‌های ایران برای مهاجران افغانستانی می‌تواند دو رویکرد متفاوت داشته باشد. رویکرد اول آن است که این افراد به درستی مورد آموزش قرار گیرند تا بخشی از نیازهای کشور در آینده را تامین کنند. رویکرد دوم به ما می‌گوید بگذارید رها شوند تا برای تامین معاش به هر کاری دست بزنند و وضعیت فرهنگی کشور هم بهبودی پیدا نکند. مهاجرت اگر درست کنترل شود اثرات مثبت زیادی خواهد داشت. برای مثال ما می‌توانیم با تریبت افرادی که در فرهنگ ما حل شده‌اند فرهنگ خود را به مناطق مختلف صادر کنیم. این افراد در مسائل تبلیغ دین و در دفاع از حکومت می‌توانند سرمایه خوبی برای استفاده رسانه‌ای باشند. در مسائل امنیتی نیز وقتی کسانی که تحصیل کرده‌اند کنترل وضع را بدست بگیرند تهدید کمتری ایران را تهدید خواهد کرد.

ب) تشدید مصائب

 اما در مورد تهدیدات مهاجرت باید اشاره کرد که علاوه بر وضعیت حاشیه‌نشینی و ایجاد خرده‌فرهنگ‌های بیگانه با فرهنگ ایرانی ضربه‌هایی هم به خود این افراد وارد خواهد شد. بخصوص زنان و  کودکان مهاجر افغان می‌توانند در معرض خطر ناامنی‌ها ازجمله ناامنی غذایی قرار بگیرند، چراکه علاوه بر مدت مدید حضور مهاجران افغان در ایران، آنها هم‌چنان در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ایران محروم مانده‌اند. ناامنی غذایی در میان زنان سرپرست خانوار، زنان بی‌سواد و کسانی که به‌صورت غیرقانونی در ایران حضور دارند به‌طور معناداری شایع‌تر است. اگر به درستی از سرمایه‌ای که مهاجرت در اختیار کشور می‌گذارد استفاده کنیم می‌توانیم وضع کشور را هم با تکیه به همین بخش در حوزه‌هایی بهتر کنیم.  مهاجرت به ایران که در موج‌های اولیه خود حتی گاهی برای فراهم کردن شرایط تحصیل اسلامی برای کودکان افغان بوده است می‌تواند باعث شود میزان محبوبیت ایران  در بین مهاجرین بیشتر شود. همچنین اگر این افراد از ایران به هرجایی بروند نوعی تبلیغ ایران و اسلام حساب خواهد شد. در صورت ماندگارشدن این افراد در ایران که احتمال بیشتری دارد نسل بعدی این مهاجران حتما باسوادتر خواهند شد و می‌توانند کمک بهتری به کشور بکنند. هویتی که در مدرسه برای این نسل ساخته می‌شود به نسل بعد هم منتقل می‌شود و هویت غنی‌تری پیدا می‌کنند. با بهبود وضع شأنیتی این افراد از آسیب‌هایی مثل اعتیاد و سرقت هم دور می‌شوند.

پرده دوم: شمشیرزدن در بهشت برای بدست آوردن سایه درخت

این سوی دره اما بجای استقبال با میدان جنگی مواجه هستیم که ده شمشیرزن ما را محاصره کرده‌اند. ما یا می‌جنگیم، یا می‌میریم. در این جنگ استفاده کردن از هر ابزاری مجاز است.  در این میان اگر جمهوری اسلامی دوست نداشته باشد خونریزی ببیند می‌تواند میانجی‌هایی را معرفی کند. یکی از عناصری که می‌تواند مهاجرت را به امری مطلوب بدل ‌کند فرصت‌های آموزشی کشور مقصد است. در کشوری که فرصت زندگی کردن از مهاجرین گرفته‌شود و به آن‌ها فرصت رشد اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی داده نشود، آسیب‌هایی مثل بزهکاری و اعتیاد رشد خواهد کرد.

طبق پیمان‌نامه حقوق کودک هر کودک یک انسان کامل است و این انسان کامل در هر جایی که حضور داشته باشد، دارای حقوق برابر با کودکان شهروند در آن سرزمین است. کودکان افغانستانی که در ایران متولد شده‌اند هم شهروند ایران محسوب می‌شوند. در کشور ایران قوانین خاصی برای مهاجرین وجود دارد. در بخش آموزش اتباع شاید مهم‌ترین نکته‌ای که به خصوص برای مهاجرین کودک افغانستانی وجود دارد حق تحصیل است. رهبر انقلاب هم در سال 1394 دستوری دادند که مطابق آن این حق باید به همه کودکان افغانستانی داده شود: «هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که به‌صورت غیرقانونی و بی‌مدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبت‌نام شوند». این دستور حکومتی البته در مقام قانون‌گذاری شکل متفاوتی پیدا کرد. مطابق با اصل یکصد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، «هیئت وزیران حق دارد برای انجام وظایف اداری و تأمین اجرای قوانین و تنظیم سازمان‌های اداری به وضع تصویب‌نامه و آیین‌نامه بپردازد» ولی به شرطی که مفاد این مقررات با متن و روح قوانین مخالف نباشد. براساس این اصل در سال 1395 آیین‌نامه نحوه آموزش اتباع خارجی توسط وزارت دادگستری تصویب شد. مطابق با این قانون اتباع خارجی با داشتن یکی از این مدارک می‌توانند در مدارس دولتی ایرانی تحصیل کنند:

الف- کارت هویت ویژه اتباع خارجی

ب ـ دفترچه پناهندگی

پ ـ برگ تردد خروجی مدت­دار

ت ـ گذرنامه که دارای پروانه اقامت و یا روادید معتبر با اعتبار شش ماه باشد.

ث ـ کارت ویژه حمایت تحصیلی برای اتباع خارجی

بنابراین شرایطی برای این کودکان وضع می‌شود که برخی از آن‌ها بدلیل مشکلات قانونی از تحصیل جابمانند. چند سالی است که صحبت از راه‌اندازی سازمان ملی مهاجرت در ایران مطرح است. از صحبت‌ها برمی‌آید که این سازمان قرار است مسئله پذیرش مهاجران در جامعه ایرانی را مدیریت کند. سیاستی که این سازمان قرار است در پیش بگیرد احتمالا مخالف عملکرد سالهای گذشته در مواجهه با مهاجران در سال‌های قبل از آن خواهد بود. در طی این سال‌ها ایران به‌جای استفاده از سرمایه انسانی مهاجران که با کمبود آن نیز مواجه است، سعی در بازگرداندن این افراد به کشور مبدا خود داشت. با وجود اینکه دانشجوهای زیادی از ایران در طی سال‌های اخیر مهاجرت کرده‌اند اما به این مسئله توجه نمی‌شود که اتباع افغان با آموزش درست می‌توانند جایگزن خوبی برای افرادی باشند که کشور از دست داده‌ است.

پرده سوم: دست‌وپا زدن در میان گل و خون برای بقا

هیچ‌کس نمی‌داند دقیقا چند نفر از اهالی افغانستان در ایران حضور دارند. سیاست خاصی هم در مورد این افراد وجود ندارد. انگار نه انگار که اصلا چنین افرادی در کشور وجود دارند. اتباع افغان منبع درآمد دارند اما گردش مالی‌شان مشخص نیست. پول را از ایران به افغانستان منتقل می‌کنند اما میزان آن مشخص نیست و معلوم نیست چه میزان از آن را به‌عنوان کمیسیون به واسطه‌ها پرداخت می‌کنند. از خدمات شهری با قیمت‌های چند برابری برخوردار می‌شوند و به دلیل نداشتن کارت اقامت رسمی از برخی حقوق اولیه هم برخوردار نیستند. با اینکه حدود 4 دهه از حضور این افراد در ایران می‌گذرد بسیاری از این افراد هنوز توانایی سیم‌کارت داشتن را نیز ندارند. بنا بر گزارش دیاران: «مطابق قانون، گروه‌های مشخصی از مهاجران می توانند با در دست داشتن مدارک مورد نیاز که توسط مراجع قانونی اعلام شده است، به دفاتر پیشخوان یا مراکز فروش سیم‌کارت مراجعه کرده و سیم‌کارت مورد نظر خود را تهیه کنند. اما این برخورداری با اما و اگرهای فراوانی روبه‌رو است و در عمل نیمی از مهاجران قانونی برای دریافت سیم‌کارت به نام خودشان مشکل دارند. برای مهاجران بدون مدرک و پناهجویان هم چون فرآیند ثبت درخواست پناهجویی وجود ندارد، هیچ سیم‌کارتی اعطا نمی‌شود».

آموزش هم یکی از مصائب و مشکلاتی است که مهاجران با آن درگیر هستند. مسائلی ریشه‌ای‌تر مثل حل مشکل کارت اقامت باعث می‌شود در همه امور ایراداتی بر زندگی شما وارد شود.  وقتش شما کارت اقامت و ویزای کشوری که در آن ساکن هستید را نداشته باشید عملا هویت رسمی نخواهید داشت. این بی‌هویتی ممکن است هم از طرف ایرانیان مسائلی را ایجاد کند و هم شرایط فکری خاصی برای مهاجرین افغانستانی فراهم کند. چند وقت پیش بود که ماجرای بام‌لند اتفاق افتاد و از ورود افغان‌های به این مجموعه ممانعت شد. این مثال به روشنی ما را متوجه وضعیت شأنیت این افراد نزد برخی ایرانیان می‌کند. به علاوه فرد افغان هم ممکن است بدلیل مواجهه با این شرایط و با فشارهای اقتصادی هویت خود را فراموش و به اعمالی مجرمانه دست بزند. وقتی مهاجر افغان هویت نداشته باشد قابل شناسایی نیست و این بستری برای اقدامات خلاف قانون فراهم می‌کند. در مثال آموزش که قبلا هم زده شد بنابر گزارشی که امسال یونسکو منتشر کرد چهار میلیون افغانستانی در کشور خودشان از تحصیل محروم هستند. هم‌اکنون در ایران حدود دو میلیون افغان حضور دارند که مهاجر غیرقانونی به حساب می‌آیند. هم‌چنین ۹۵ درصد مهاجران حاضر در ایران «افغانستانی» و دو درصد «عراقی» و حدود یک درصد «پاکستانی» هستند.  با وجود اینکه از سال 1385 تعداد دانش‌آموزان اتباع در کشور روبه افزایش بوده و هم‌اکنون 503 هزار کودک افغان مشغول به تحصیل در ایران هستند اما رویه ثابت و مشخصی نسبت به این کودکان وجود ندارد. هرسال این کودکان با مشکلات زیادی در راه ثبت‌نام شدن مواجه می‌شوند و برخی از آن‌ها نیز نمی‌توانند به تحصیل مشغول شوند.

پرده چهارم: هشدار! مواظب باشید خورده نشوید.

ساختار خانواده‌های افغان شکل سنتی‌تری از خانواده‌های شهرنشین ایرانی دارد. در کل ما کمتر شاهد بروز بزهکاری و کج‌روی در این گروه هستیم.  باید توجه کرد که این محرومیت از تحصیل در صورت ادامه‌داشتن می‌تواند باعث بروز برخی آسیب‌ها شود. نسل‌های بعدی مهاجرین افغان از چهارچوب سنتی خانواده رها خواهند شد. در صورت محروم‌ماندن این گروه از تحصیل و مواجه بودن با معضلات مالی ممکن است این افراد به سمت برخی مفاسد اجتماعی و اقتصادی کشیده شوند. کسی که شأنیت اجتماعی خاصی ندارد و مدارک هویتی کاملی هم ندارد عملا حس می‌کند وجود ندارد. مهاجر افغانستانی وقتی بعد از یک نسل تلاش حس کند موفقیت اندکی در نسبت با تلاش خود داشته‌است، عامل بازدارنده‌ای برای جلوگیری از ارتکاب به جرم مقابل خود نخواهد دید. در شرایط کنونی هم بسیاری از این افراد که مدارک معتبر هویتی ندارند صرفا باعث ایجاد ذخیره نیروی کار بیشتر و بی‌کار ماندن افراد متخصص می‌شوند. به گزارش ایسنا، در بسیاری از استان‌ها به ویژه استان بوشهر که مجوز اسکان افغان‌ها صادر شده است علاوه بر مهاجرینی که کارت اقامت دارند تعداد بسیاری نیز به وسیله قاچاقچیان انسان وارد شده‌اند که همین‌جا زندگی و کار می‌کنند. از زمین‌های کشاورزی که به‌طور معمول از رصد نیروهای انتظامی دور مانده تا دامداری‌ها و انبارهای بیرون شهرها محل زندگی این مهاجرین غیر قانونی است.

جایگزینی کارگران ایرانی با کارگران افغانستانی فرصت‌های بهتری را برای کارفرما فراهم می‌کند تا با هزینه کمتر به سود بیشتری برسد. این افراد که معمولا خانواده دارند بخاطر شرایط خانواده از جرم دور خواهند ماند ولی برای کسب درآمد بازیچه دست کارفرمای ایرانی می‌شوند. کارگر آموزش‌ندیده‌ای که مدرک هویتی درستی هم ندارد حتما با کمترین مزد برای شما کار خواهد کرد. در این رابطه هم شما سود زیادی می‌کنید و هم کارگر افغانستانی درآمدی حداقلی خواهد داشت. در حالی که اگر به درستی به قوانین مهاجرت عمل شود رقابت بهتری بین اتباع درس‌خوانده با ایرانیان متخصص وجود خواهد داشت.

ارسال نظر: