تلخیص سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله العالی)

جامعه‌ بدون آرمان‌خواهی، جامعه ای گمراه است؛ آیین‌نامه انقلاب اسلامی (4)

کدخبر: 2352435

امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "هیچ نعمت وافر و سرشاری را من ندیدم، مگر آنکه در کنار آن حق ضایع شده ای را دیدم" یعنی اختلاف طبقاتی مادی به وجود می‌آید. اختلاف طبقاتی، از لحاظ اقتصادی و اجتماعی موجب آن میشود که استثمار، ظلم، فریب و انواع و اقسام تحمیل و تحمیق در جامعه به وجود بیاید. منشأش چیست؟ گمراهی؛ منشأش چیست؟ سلطه آرمانهای تباهگر و یا فقدان حفظ آرمانهای شریف و والا.

نسیم آنلاین : یکی از کتب مهجور مانده میان شیعیان نهج البلاغه است که رهبر معظم انقلاب در اهمیت آن می فرمایند: «نهج‌البلاغه کتاب تدوین شده انقلاب اسلامی است و آیین‌نامه این انقلاب به حساب می‌آید.» در همین راستا و جهت تبیین بهتر و ساده تر این گنجینه از معارف اسلامی در ایام ماه مبارک رمضان هر روز و بصورت سلسله وار چکیده ای از سه جلد کتاب شرح نهج‌البلاغه برگرفته از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) را خواهیم آورد.

از منظر امیرالمؤمنین(ع) دوران جاهلی آن دورانی است که مردم در آن دوران دچار دو گونه نابسامانی و کمبود هستند: یک گونه نابسامانی مادی و یک نوع نابسامانی معنوی. نابسامانی مادی مردم این است که رفاه نیست، امنیت نیست. نابسامانی و کمبود معنوی مردم عبارت است از گمراهی مردم. گمراهی یعنی چه؟ اولا یعنی حیرت؛ یک راه روشنی در مقابل مردم نیست، زندگی آنها از یک آرمان برخوردار نیست و این بزرگترین درد برای یک انسان و یک جامعه است دنبال یک چیز بالا و والایی نمیگردد، دنبال گذراندن زندگی و وقت کشی و حداکثر تأمین نیازهای ضروری زندگی اش میگردد، آرمان خواهی و آرمان طلبی در زندگی اش نیست.

نمونه اش را شما بخواهید، در زندگی دوران اختناق پهلوی میشود دید. البته برای شمایی که در این دوران انقلاب زندگی میکنید، خیلی قابل لمس نیست؛ چون الان شماها آرمان دارید و به دنبال آرمان حرکت میکنید؛ دنبال استقلال حکومت اسلامی، دنبال جهانی شدن حکومت اسلامی، دنبال از بین بردن ابرقدرت ها؛ اینها آرمان است. آنکه شریف تر و لطیف تر و ظریف تر و بالاتر است، دنبال تعالی و تکامل انسانی است، دنبال عروج روح انسانی است؛ اینها آرمان است. امروز این آرمانها هست، آن روز در این جامعه آرمان نبود. جامعه بی آرمان، جامعه‌ای که حس آرمان خواهی در آن نیست، یک جامعه گمراه است.

پس گمراهی معنوی در دوران جاهلی مظهر اولش عبارت است از نداشتن حس آرمان خواهی. مظهر بدتر، دنبال آرمانهای تباهگر و آرمانهای ویرانگر حرکت کردن است. مثلا در دوران جاهلی دنبال مقام دنبال نخست وزیر شدن، دنبال مدیرکل شدن، دنبال وزیر شدن. این یک آرمان است؛ فرق این دو فرق بین آن کسی است که در یک بیابان گمراهی دائما درجا میزند و آن کسی که در همین بیابان به سوی مرداب، به سوی باتلاق، به سوی سقوطگاه دارد می شتابد؛ آرمان دارد، اما یک آرمان گمراه کننده، تباه کننده، نابود کننده که اگر این آرمان تحقق پیدا بکند، نه فقط خود او را از بین خواهد برد، بلکه گاهی ملتی را نابود خواهد کرد؛ همه این قدرتمداران عالم، سلطه جویان و از این قبیل، همه این سرمایه داران بزرگ و جهانی که به دنبال تأمین شبکه های عظیم اقتصادی و پولی هر جنایتی را انجام میدهند، آرمان خواهند؛ این یک آرمان است، اما یک آرمان زشت، یک آرمان تباه کننده. همه آن کسانی که در تاریخ منشأ فسادهای بزرگ شدند، از این قبیلند.

حالا این گمراهی انسانها چه نتایجی دارد؟ وقتی در یک جامعه آرمانهای شریف و والا مطرح نیست پس آرمانهای مادی از نوع زر یعنی پول پرستی، بر یک عده مسلط میشود و اینها را میکشاند دنبال افزایش دادن حجم فراورده های مادی. افزایش حجم فراورده های مادی و انحصارطلبی مادی چه لوازمی را به دنبال دارد؟ یقینا وقتی در یک جا حجم فراورده های مادی شخصی افزایش پیدا کرد، در یک جای دیگر خلأ و تهیدستی ایجاد میشود؛ یعنی همان طوری که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "هیچ نعمت وافر و سرشاری را من ندیدم، مگر آنکه در کنار آن حق ضایع شده ای را دیدم" یعنی اختلاف طبقاتی مادی به وجود می‌آید. اختلاف طبقاتی، از لحاظ اقتصادی و اجتماعی موجب آن میشود که استثمار، ظلم، فریب و انواع و اقسام تحمیل و تحمیق در جامعه به وجود بیاید. منشأش چیست؟ گمراهی؛ منشأش چیست؟ سلطه آرمانهای تباهگر و یا فقدان حفظ آرمانهای شریف و والا.

یکی از مواردی که تحلیل اسلامی از تحلیل مادی جدا میشود همین جا است. بنا بر تحلیل مادی، تصورات ذهنی، اندوخته ها، باورها، ایمانها و همه چیزهایی که روح و ذهن و فکر انسان را تشکیل میدهد، ناشی از موقعیت و موضع مادی و اقتصادی یا به تعبیر کامل تر آن چنان که مادیون اصطلاح میکنند موضع طبقاتی است، که موضع طبقاتی شامل موضع اجتماعی و اقتصادی و حتی فکری و فرهنگی است. اما بر طبق تحلیل اسلامی، مطلب بعکس است: اول گمراهی ها است که بر یک جامعه حاکم میشود، حیرت زدگی ها است که یک جامعه را زیر فشار و زیرسلطه میگیرد، او در نتیجه براساس گمراهی است که اختلاف طبقاتی به وجود می آید؟ بر اساس گمراه بودن دل یا گمراه بود فکر است که دو طبقه در جامعه به وجود می آید و یک طبقه بر دیگری ظلم میکند و یک طبقه بار ظلم دیگری را تحمل میکند، که هر دو گناه و هر دو گمراهی است. منبع: بخش "زمینه اجتماعی بعثت پیامبران" از جلد "نبوتها در نهج‌البلاغه"

ادامه دارد ...

ارسال نظر: