«تولد مدرسه در ایران» به روایت محمود محمدی

کدخبر: 2378961
خبرنگار:

مدرسه در ایران با اینکه امروز خیلی عادی بنظر می‌رسد اما به همین سادگی‌ها بوجود نیامد. تلاش‌های فراوانی شد و خون‌ جگر زیادی درعهد قاجار خورده شد تا امروز وضع ما این باشد. راه‌اندازی مدرسه مدرن در ایران در یک فرایند طولانی و تا حدی اجباری به ثمر رسید.

در کتاب تولد مدرسه در ایران که محمود محمدی در سال 97 با همکاری نشر جامعه‌شناسان و روش‌شناسان چاپ کرده است، رویکردی تاریخی به تحولات آموزشی در ایران مشاهده می‌شود. رویکردی که البته با روش تبارشناسانه پیگیری شده است. این کتاب بیش از 200 صفحه‌ای پنج‌بخش اصلی خود را به بررسی آموزش در ایران با توجه به وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره اختصاص داده است.

مهم‌ترین تمایز این کتاب که خود نویسنده هم بسیار بر آن تاکید دارد رویکرد تبارشناسانه کتاب در نسبت با مسئله آموزش است. کتاب تاکید می‌کند که باید به جای فهم تاریخ به‌عنوان صحنه برخود خیر و شر به سیر حوادث و عاملین متکثر صحنه بنگریم. در مقدمه کتاب به سه رویکرد عمده‌ی تاریخ نگاران قبلی حوزه آموزش اشاره و این تحلیل‌ها نقد می‌شوند.

 رویکرد اول تحلیل‌های نوسازی است. در این پروژه گروهی متشکل از افراد دولتی و غیردولتی با خوش‌بینی زیاد اراده کردند که تربیت کودکان خود را به شکلی پیش ببرند که شبیه دول متمدن اروپایی باشد. آموزش سوغاتی است که تجار به عنوان کالا با خود از فرنگ به کشور آوردند. ایرانیان متاثر از تمدن غربی بتی برای خود ساختند و برای سجده بر آن همه کار کردند. این نیروها پایه‌های یک تمدن اروپایی را وارد کردن شکل اروپایی تربیت به کشور می‌دانستند.

رویکرد دوم مدرسه را پروژه دولت قاجار برای تربیت مردم طبق سلیقه و مطابق نیاز خود می‌داند. دولت برای افزایش قدرت خود بعد از شکست‌های متوالی از روسیه به فکر چاره افتاد. بعد از این شکست‌ها ایران سیاست اعزام دانشجو به خارج را آغاز کرد و مدرسه دارالفنون برای رفع نیازهای نظامی و اداری کشور تاسیس شد. در این رویکرد تسلط دولت بر جامعه و قدرت گرفتن حکومت قاجار بیشتر از هر چیز مورد توجه قرار گرفته است.

رویکرد سوم شروع مدارس نوین را به مسیونرها و مدرسه مدرن را یک پروژه استعماری می‌داند. پروژه کشورهای غربی برای آشنا کردن ایرانیان، تحت پوشش برنامه‌های هدایت مذهبی اقلیت‌های مذهبی ایران دنبال می‌شد. این مدارس با مزایای استخدامی و ایجاد فرصت اعزام به خارج مورد توجه مردم برای سعادت شخصی خود واقع شدند. اوژن بوره فرانسوی اولین بار از فرانسه و پرکنیز از آمریکا در رقابت باهم مدارسی را به همین منظور در دوران محمدشاه تاسیس کردند. روس‌ها هم با توجه به انقلاب‌های کارگری که تجربه کردند دیرتر به این جریان وارد شدند و مدارسی را برای جلو بردن پروژه‌هاس سیاسی خود تاسیس کردند. همه این گروه‌ها سعی در سلطه فرهنگ خودشان به ایران داشتند.

محمودی در مورد این سه تحلیل، چهار نقد اساسی را مطرح می‌کند.

نقد اول در مورد «پروژه‌ای دیدن ظهور مدارس جدید» است. در سه تحلیلی که بیشتر مطرح می‌شوند. شروع مدارس بصورت یک پروژه دیده می‌شود که هر کدام از گروه‌ها برای پیشبرد اهداف خود و از بالا به پایین اجرا کرده‌اند.

نقد دوم به «کلی‌گرایی و ساده‌سازی» این تحلیل‌ها وارد است. این تحلیل‌ها با بی‌توجهی به پیچیدگی‌های مسئله و دقت‌های تاریخی این مدارس را بررسی می‌کنند. روایت‌های مطرح شده یک خطی هستند و به اتفاقات و گسست‌های موجود نمی‌پردازند.

نقد سومی که در مقدمه مطرح می‌شود «تقلیل‌گرایی» است. این تحلیل‌ها به درستی نیروهای موثر در این اتفاق را بررسی نمی‌کنند. اولویت دادن به عملکرد دولت به تنهایی نمی‌تواند شما را به برداشت دقیقی از تاسیس مدارس برساند. پررنگ کردن نقش میسونرها یا روشنفکران به عنوان بازیگر اصلی هم در این مهم یاری کننده نیست.

نقد آخر کتاب هم به «مسکوت گذاشتن نیروهای مذهبی در شکل‌گیری مداری جدید» است. همه‌ی فرایند ایجاد مدارس جدید یک نیروی نوساز در نظر گرفته می‌شود که در مقابل علما قرار می‌گیرد. هر سه تحلیل بالا یا مذهب را بی‌تاثیر یا دارای تاثیر کم آن هم در جهت مخالف می‌داند.

چکیده‌ای از فصول کتاب

عمده‌ی بحث این کتاب مربوط به دوران حکومت ناصری می‌شود. در بخش اول تربیت مکتب‌خانه‌ای مورد مداقه قرار می‌گیرد. مکاتب در ایران به دو دسته عمومی و خصوصی تقسیم شده بود. مکتب‌خانه‌های خصوصی به طبقه اعیان و اشراف تعلق داشت. بزرگان دولتی  با استخدام یک میرزاباشی در خانه‌های خودشان یک مکتب تشکیل می‌دادند. باقی مردم عادی باید یک مکتب عمومی پیدا می‌کردند تا فرزندان‌شان شرعیات و دانش‌های دینی را فرا بگیرند. در مکاتب عمومی نیز تبعیض وجود داشت و دختران فقط تا 8سالگی حق داشتند به مکتب بروند. دختران در هر وضعیتی از تحصیل بودند از مکتب اخراج می‌شدند تا شوهر کنند. سواد خواندن کافی بود تا مکتبی تاسیس کنید و از والدین مبلغی را به‌عنوان شهریه بگیرید. دغدغه والدین هم در سطح یادگیری قرآن بود و توقع بیشتری از مکتب نداشتند. حفظ کردن تنها وسیله و مهم‌ترین راه یادگیری بود و فهم مطلب خیلی مدنظر مکتب‌داران نبود. تنبیه بدنی از وسایل دیگری آموزشی بود که با کمک فلک انجام می‌شد.

 

در بخش بعد پیدایش اشکالی از تربیت مدرسه‌ای در تبریز با توجه به فعالیت‌های میرزا حسن خان رشدیه مورد بحث قرار می‌گیرد. این شکل از مدرسه با چالش‌های زیادی روبرو می‌شود اما رشدیه به‌عنوان خط ‌شکن حوزه آموزش نوین نقش مهمی را در حوزه‌ی تاریخ تربیت در ایران ایفا می‌کند. او هنگامی که  متوجه شد در اروپا از هر صد نفر یک نفر بی‌سواد است ولی در ایران از هر هزار نفر یک نفر باسواد است به فکر افتاد. سفرهای رشدیه بعد از اینکه تحصیلات حوزوی را رها کرد و از ادامه تحصیل دینی در نجف منصرف شد آغاز شد. رشدیه در اولین گام به ایروان رفت. این سفرآغاز حرکت او به شهرهایی مثل استانبول، بیروت و قاهره بود تا در دارالمعلمان تحصیل کند و بتواند در ایروان با کمک برادر ناتنی‌اش مدرسه‌ای تاسیس کند. بعد از این تجارب با حضور در تبریز  اولین مدرسه خود را تاسیس کرد. او با مخالفت‌هایی بسیار جدی روبرو شد اما مقاومت او از تلاش مخالفین پررنگ‌تر بود. میرزا حسن سرانجام  در دروان مظفرالدین شاه به تهران فراخوانده شد و مدرسه خود را در پایتخت نیز تاسیس کرد.

 بخش سوم کتاب (تربیت دولت) در سه بخش تربیت قشون و فنون، تربیت دیوان و تربیت شاه به شروع تحولات داخلی در حوزه آموزش با شکست‌های ایران از روسیه و حادثه هرات می‌پردازد. این فصل از دوران حکومت فتحعلی شاه شروع می‌شود و با ترور ناصرالدین به پایان می‌رسد.  در این فصل ما شاهد روابط و تعاملات ترقی‌خواهان و افراد متعلق به نظام سنتی هستیم که در مواجهه با هم تلاش می‌کنند کشور را به سمتی که دوست دارند هدایت کنند. بیشتر این فصل به تعاملات داخل خاندان قاجار می‌پردازد و در مورد ضرورت‌هایی که فرایند ترقی را پیش برد بحث می‌کند. عباس میراز، قائم مقام فراهانی، امیر کبیر، مشیرالدوله و امین‌ادوله نمایندگان اصلی جریان ترقی‌خواهی در دولت هستند و تلاش می‌کنند کشور را به سمت پیشرفت هدایت کنند. در انتهای این دوره تغییراتی در حوزه علوم، نهادها و ابزارها در کشور اتفاق افتاد. در این سه حوزه کشور با پیشرفت‌هایی مواجه شد. نهادهای جدیدی تاسیس شدند، علوم جدیدی وارد شدند و ابزارهایی جدیدی در کشور مورد استفاده قرار گرفتند.

علوم جدید: تعلیم و تعلم السنه مختلفه، رواج و شیاع علم جغرافیا، تصحیح علم تاریخ، انتشار علم دواسازی فرنگی، فیزیولوژی، پزشکی جدید، گیاه شناسی و رواج میوه‌هایی چون موز توت فرنگی سیب زمینی بامیه توتون، شیمی، فیزیک، حساب و هندسه و جبر و مثلثات و لگاریتم و نجوم جدید و زمین شناسی و معدن شناسی و نقشه‌کشی.

نهادها: دارالشوری و هیات وزیران، انتشار روزنامه و ترقی اداره کازات، تشکیل دیوان‌خانه عدلیه، تشکیل مصلحت‌خانه، ایجاد صندوق عدالت، ایجاد قنسول خانه، افتتاح مکتب مشیری(زبان خارجی)، افتتاح بانک، دارالترجمه، اداره سانسور و تفتیش، ایجاد دایره پلیس، ایجاد دایره حفظ الصحه.

ابزارها: تلگراف، چراغ برقی، راه‌آهن، امتداد تلفن، پست، کارخانه چلوار بافی شمع سازی سماور سازی کاغذ گری چینی سازی بلورسازی شکرریزی ساعت سازی کبریت فرنگی شیوع تلمبه، اصلاح کلاع، افتتاح تئاتر

 

در بخش چهارم با فاصله گرفتن از نگاه دولتی به موضوع تربیت ملت پرداخته می‌شود؛ این بخش شامل سه بخش تربیت شهروند، تربیت رعیت و تربیت مسلمان است. هر کدام از این روش‌ها به نوعی از تربیت می‌پرداختند و اهداف خاصی  را مدنظر داشتند. تربیت شهروند میدان عمل ترقی‌خواهان، تربیت رعیت جایی برای تربیت نوکران گوش به فرمان حکومت قاجار و تربیت مسلمان شامل اقدامات روحانیون در زمینه تربیت نیروی مسلمان در مدارس جدید بود.

بخش پنجم به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری معطوف است و در ادامه ما برخی منابع و ماخذ و پیوست‌های تصویری را می‌بینیم. در این بخش با تاکید مجدد به روش تبارشناسانه به ترکیب عوامل و فرایندهای مختلف در پیدایش شیوه جدید تربیت اشاره می‌کند و آن را مهم‌ترین دستاورد کتاب خود می‌داند.

این کتاب با اینکه سعی دارد عوامل مختلف را صرفا در جایگاهی ببیند که بصورت خنثی عمل می‌کنند اما در آخر مدرسه را باعث کم شدن قدرت نهاد دین و روحانیون می‌داند. دقت و ظرافت تاریخ‌نگاری کتاب نمره قابل قبولی می‌گیرد اما عجیب است که در مواردی حرف کتاب با شک مطرح می‌شود یا برای برخی حوادث تاریخ معینی ذکر نمی‌شود. کتاب کار خود را تا نزدیکی انقلاب مشروطه پیش می‌برد و کاری به تاثیر این انقلاب در آموزش کشور ندارد. در نهایت می‌توان گفت اطلاعات این کتاب بسیار مسنجم است و نظم کتاب نظم قابل قبولی است، هرچند می‌شد سیر اتفاقات را منظم‌‌تر و با دقت بیشتری هم بیان کرد.

ارسال نظر: