گفتاری درباره‌ی عدالت آموزشی

کدخبر: 2375833

عقب ماندگی در عدالت آموزشی را می‌توان به صورت عدالت آموزشی از حیث کمیت، از حیث کیفیت و از حیث یک دانش آگاهی‌بخش که عنصر عدالتخواه تربیت می‌کند دید.

جلسه عدالت و آموزش از سلسله جلسات آرمان عدالت با ارائه آقای نقره‌ای پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت و به همت جبهه عدالتخواه مردمی مشهد برگزار شد. خلاصه نکات جلسه به نقل از کانال اطلاع رسانی این جبهه به شرح زیر است.

مساله عدالت آموزشی ناظر به دو جنبه یا دو عقب‌ماندگی است. عقب ماندگی از حیث جامعه شناختی در عدالت اجتماعی و عقب‌ماندگی از حیث معرفت شناختی در پرداختن با دانش نظری پیرامون هم عدالت و هم آموزش.

عقب ماندگی در بحث آموزش را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف بررسی کرد که به برخی دیدگاه‌ها بیشتر پرداخته شده و به برخی کمتر.

در مجموع عقب ماندگی در عدالت آموزشی را می‌توان به صورت عدالت آموزشی از حیث کمیت، از حیث کیفیت و از حیث یک دانش آگاهی‌بخش که عنصر عدالتخواه تربیت می‌کند دید.

اول عقب ماندگی در عدالت آموزشی از حیث کمیت: تبعیض بین حاشیه و مرکز، توجه کمتر به مناطق محروم، مثلا در دوره کرونا خیلی از روستاها دسترسی به معلم ندارند.

دوم عقب ماندگی در عدالت آموزشی از حیث کیفیت: بحث‌های خصوصی سازی، استعدادهای درخشان، قانون حذف تنوع مدارس. این دو مورد بیشتر مانند عدالت در قوه قضاییه یا عدالت در مدیریت شهری، عدالت در آموزش هستند تا عدالت آموزشی. یعنی برقراری عدالت در حوزه آموزش. اینجا فراگیران مصرف کننده عدالت هستند.

سوم عقب ماندگی در فهم عدالت آموزشی به عنوان یک نظمی است که دانش آگاهی بخش را ایجاد می‌کند و با ایجاد قدرت آگاهی عنصر عدالتخواه تربیت می کند. اینجا فراگیران دیگر صرفا مصرف کننده عدالت نیستند. بلکه مقوم و مولد عدالت اجتماعی‌اند. یکی از آسیب ها خود این عدالت آموزشی است که به عنوان یک آرمان و هدف و غایتی که می‌خواهد نظم آینده ما را شکل دهد مطرح نیست.

در غرب با انقلاب صنعتی و شکل گیری مبانی تمدن جدید به تدریج آموزش در خدمت بازار پیدا شد و برای رفع ظلم و نابرابری ناشی از این نوع آگاهی طبقاتی و استثماری، نظریه پردازان مختلفی ارایه نظر کردند. از دیدگاه‌هایی رقیق‌تر مانند جان دیویی تا دیدگاه‌هایی رادیکال‌تر مانند ژیرو و اپل.

مثلا ژیرو می‌گوید اقتصاد سرمایه‌داری آموزش را بستری برای بازتولید ارزش‌های خودش قرار داده است و برای اینکه این را بفهمیم باید بدانیم در مدرسه چه می‌گذرد. او در حوزه آموزش میخواهد منافع خود را حفظ کند و لذا برای این کار، دانش را گزینش می کند و دانشی را انتخاب می کند که به نفعش است.

با دیدگاه مذکور، رفتار خشک و کارفرمایانه در مدرسه همان رفتار کارفرما و کارگر در کارخانه است.

البته چپ‌ها باز هم از آرمان توسعه بیرون نمی‌آیند و لذا بی‌راه نیست که برخی می‌گویند کل اندیشه‌های چپ به نوعی ذیل سرمایه‌داری است.

در ایران اما قبل از انقلاب توسعه مدل پهلوی و بعد از انقلاب توسعه تکنوکرات‌ها و بروکرات‌های سازندگی مانع اجتماعی و نیز مانع معرفتی شکل گیری فهم سوم از عدالت آموزشی شد. البته آن فهم اول و دوم هم بیشتر با ادبیات چپ‌ها به فهم جامعه راه پیدا کرده است. اگرچه ما در مبانی اندیشه‌ای متفکران انقلاب در این زمینه حرفهایی داریم. چیزی که در کشور ما به آن توجه نمی شود این است که ما انقلاب اسلامی را داشته‌ایم و پس از آن انقلاب فرهنگی رخ داد و دلیل آن هم خواسته تحول و انقلاب در نظام آموزشی بود که به دلایلی چندان موفقیت آمیز نبود و ما می‌بینم که دو گانه اسلام آمریکایی و اسلام ناب به منابع و فضای دانشگاهی نمی‌رسد.

لذا دانش و آگاهی ای که کسب می شود به ضرر ماست و خنثی و راکد است و دانشگاه یا جنبش دانشجویی یا قشر روشنفکر نقش اساسی در کشور ندارد. چون آموزشی که داده می شود چه در آموزش و پرورش و چه درجای دیگر نتوانسته در من آگاهی ای ایجاد کند که قدرت عدالتخواهی داشته باشم.

متاسفانه آموزش ما با همان سیستم قوی و با منطقی خشک با مسائل مواجه می شود. همان شکل کهنه نهاد مدرن آموزش حفظ شده و متربی نهایتا برای تخصص در دانشگاه اماده می‌شود. اما هیچ آگاهی انتقادی نسبت به دانش مورد مطالعه و نسبت آن با اجتماع خود پیدا نمی‌کند.

ما توجهی به تحول در ساختار نظام آموزشی نداریم.

نظام آموزشی ما افراد را دین دار تربیت نمی‌کند؛ بلکه دین دان تربیت می‌کند همانطور که شیمی‌دان و ریاضی دان تربیت می‌کند. این همان شکل فرسوده است که به جای آگاهی عدالتخواهانه یک آگاهی در حد نسخه کوچک یک متخصص دانشگاهی ایجاد نمی‌کند. آن هم با محتوای به روز نشده و در خیلی جاها اشتباه یا به درد نخور.

رویکرد نظام آموزشی ما به انقلاب اسلامی یک رویکرد تاریخی است که واقعه‌ای رخ داد و تمام شد و نه تربیت انسان انقلابی! لذا نباید از وجود برخی تعارضات اجتماعی درون نظام آموزشی تعجب کنیم.

اگر بخواهیم نسل عدالتخواه (و تحقق بخش یکی از آرمان های اصلی انقلاب) تربیت کنیم آگاهی ما باید قدرت عدالتخواهی را به ما بدهد.

نظام آموزشی ما بحث آموزش را یک بار می‌بیند و (نگران) هزینه‌ای که تحمیل می شود است. در صورتی که نهاد آموزش مرجعی برای بازآفرینی ارزش های انقلابی در قالب دانشی است که آگاهی عدالتخواهانه را به ارمغان بیاورد.

ارسال نظر: