درس‌هایی از اعتراضات برای آینده-1

خشونت هرز مانع خشونت ضروری

کدخبر: 2375860

نحوه مواجه نیروهای حافظ امنیت با اعتراضات در شرایط امنیتی ایران باید به صورتی باشد که بکارگیری خشونت فقط در جای لازم صورت بگیرد اما در جای لازم حتما صورت بگیرد. به زبان ساده‌تر، بکارگیری خشونت به صورت هرز و مبهم باعث مخدوش شدن امکان بکارگیری آن در جای لازم می‌شود. آیا پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت وجود دارد؟

نسیم‌آنلاین؛ سعید فضل زرندی: مجموعه حوادثی که در دو ماه اخیر در کشور رخ داد پرحجم و کم‌نظیر بود. تا جایی که شاید بتوان گفت هر روز ماجرای مستقلی برای خود داشت و درنتیجه مجالی برای فکر کردن درباره آنچه رخ داد، تحلیل آن و درس گرفتن از آن برای آینده به ندرت به وجود آمد. حالا با کمی فاصله گرفتن از التهابات هر روزه، می‌توان نگاه دقیق‌تری به آنچه در این روزها گذشت داشت و درس‌هایی از آن گرفت.

در این سری یادداشت از بین مسائل متنوعی که وجود دارد، به صورت خاص روی عملکرد نیروهای حافظ امنیت در این مدت و اصلاحاتی که در این زمینه قابل پیشنهاد است صحبت خواهد شد.

فارغ از محتوا و طیف اعتراضات و مطالبات و درست یا غلط بودن آن‌ها، نحوه مواجهه با آن در خیابان مخصوصا در زمان تلفیق اعتراض و اغتشاش از مسائل کلیدی این دو ماه بوده است.

در شرایط امنیتی کشوری مثل ایران که هم دچار گسل‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قومی و اقتصادی است و هم با فشار حداکثری خارجی و نیز مسائل و تنش‌ها و عداوت‌ها و رقابت‌های منطقه‌‌ای گسترده مواجه است و هم گروه‌های تجزیه‌طلب و تروریستی در اطراف و گوشه کنار آن جولان می‌دهند، کنترل شرایط میدانی و جلوگیری از افزایش خشونت یک اصل است.

یکی از مسائلی که در این ایام به مانند بنزین روی آتش عمل می‌کرد این بود که هر چند وقت یکبار تصاویری از بدرفتاری و به خرج دادن خشونت بیش از حد از سمت نیروهای انتظامی و سایر نیروهای حاضر در میدان در فضای مجازی منتشر می‌شد و باعث بدبینی مردم نسبت به این نیروها می‌گشت. در مواردی کشته شدن ابهام‌آمیز برخی افراد نیز مسائل را پیچیده‌تر می‌کرد. هرچند فضای رسانه‌ایِ عمدتا تحت کنترل یا متاثر از بیگانگان طبیعتا به این حوادث ضریب چندبرابری می‌داد و برعکس در برابر خشونت‌های آشوبگران علیه نیروهای حافظ امنیت سکوت می‌کرد، اما به‌هرحال این رویه مخصوصا در روزهای اول باعث دلزدگی بخشی از مردم از نظام و دلسوزی ایشان برای معترضین و یا حتی پیوستن ایشان به جمع آن‌ها می‌شد.

درواقع برخی رفتارهای غلط و اعمال خشونت‌های نالازم از سوی جمع نسبتا محدودی از نیروهای حافظ امنیت، باعث به وجود آمدن هزینه‌های گزاف برای امنیت کشور می‌‌شد. تصاویری از پلیسی که با لگد به شکم مرد میانسالی که مشغول صحبت است می‌زند، یا فرد لباس شخصی که با باتوم ضربات متعددی به چند نفر خانم گیر افتاده در کنج یک دیوار می‌زنند، از جمله مواردی بود که در روزهای ابتدایی اثر منفی زیادی به وجود آورد.

هزینه‌هایی که به خاطر این برخوردها روی دست کشور، نظام و خود نیروهای حافظ امنیت گذاشته می‌شود یکی دو تا نیست. اولین هزینه این است که در بخش وسیعی از اذهان عمومی نیروهای حافظ امنیت به طور کلی در موقعیت ظالم و معترضین و حتی آشوبگرها به طور کلی در موقعیت مظلوم قرار می‌گرفتند. هزینه دوم این بود که در اثر موج‌سواری و تبلیغات معاندین، در بخش محدودتری از اذهان عمومی، برخورد متقابل اغتشاشگران با نیروهای حافظ امنیت مشروعیت یافته و نوعی دفاع مشروع یا انتقام ارزیابی می‌شد. هزینه سوم این بود که حامیان نظام در مواجه با این اتفاقات زبان دفاع‌شان الکن شده و برعکس مخالفین نظام خودشان را در موضع حق قرار می‌دادند. در نهایت شاید هزینه بزرگ‌تر آن این بود تصمیم‌گیران و عموم نیروها به خاطر ترس از هزینه محتمل، برای بکارگیری خشونت ضروری در شرایطی که واقعا نیاز به اعمال خشونت بود نیز دست به عصا و محتاط عمل کردند و این کار زمینه را برای آشوب‌طلبان باز می‌کرد.

می‌شود گفت نحوه مواجه نیروهای حافظ امنیت با چنین اعتراضاتی در شرایط امنیتی ایران باید به صورتی باشد که بکارگیری خشونت فقط در جای لازم صورت بگیرد اما در جای لازم حتما صورت بگیرد. به زبان ساده‌تر، بکارگیری خشونت به صورت هرز و مبهم باعث مخدوش شدن امکان بکارگیری آن در جای لازم می‌شود.

بنابراین سوال این است که آیا می‌شود با اعمال اصلاحاتی این وضعیت خاتمه یابد؟ پاسخ مثبت است. پیشنهاداتی که در ادامه درباره آنها صحبت خواهد شد هم به نفع آرامش جامعه اند، هم در بین معترضین رفتارسازی می‌کنند و هم قدرت عمل پلیس و نیروهای حافظ امنیت را برای بکارگیری سلاح و خشونت در جای ضروری و علیه خرابکاران و آشوبگران افزایش می‌دهد. به طور خلاصه، این پیشنهادات به نفع کشور، نظام، مردم، نیروهای مسلح و حتی معترضین است و تنها آشوبگران از آن متضرر می‌شوند.

پیشنهادات مدنظر نگارنده در 4 دسته کلی قابل بیان است: 1-تفکیک اعتراض و آشوب از طریق به رسمیت شناخته شدن صف اعتراض 2-قانونمند شدن نحوه بکارگیری تجهیزات غیرکشنده مثل باتوم، شوکر و ... 3-مستند کردن اقدامات نیروی انتظامی و سایر نیروهای در میدان از طریق نصب دوربین روی لباس و وسایل نقلیه 4-محدود کردن دامنه عملیات لباس‌شخصی‌ها. درباره این پیشنهادات به صورت مبسوط در یادداشت‌های جداگانه‌ای صحبت خواهد شد.

 

ارسال نظر: